توضیحات

باز که این اقا پسر قشنگ با نامه ی اعمالش آمد. ننه خیری ، این بنده خدا مامور است ، تقصیری ندارد و این جوری داشتم مثلا به مروج نیش و کنایه میزدم . ننه خیری اینها را که شنید گفت : من اضافات و ترفیعات نمی فهمم یعنی چه ؟ مت تا حالا شنیده بودیم که مال مرده را تقویم می کنند اما ما زنده را دیگر چرا ؟ من فقط بهش گفتم صبر کن تا شوهرم بیایید. مروج حرفش را قطع کرد و گفت : شما یک حرف های دیگری هم زدید ننه خانم . خوب زدم که زدم ، قرآن خدا غلط می شود . حالاش هم می زنم . تو بگو آقا معلم ، تو که از یر و بالای ما خبر داری . و دوید و رفت و یک نعلبکی کشمش و توت اورد گذاشت جلوی ما و دنبال کرد : خاک بر سر ماه جان کننده که قدر تو را ندانست . کاش خودم دختر داشتم برات عقد می کردم . درد وبلات بخورد توی سر نصرالله . گزیده ای از کتاب داستان نفرین زمین اثر جلال آل احمد

دانلود مستقیم پیش نمایش :

حجم : 0.73792552947998 مگابایت
فرمت : zip

دیدگاه ها


مطالب پرطرفدار